بعضی وقتها

بعضی وقتها که می آید اما نمی رود.

بعضی وقتها

بعضی وقتها که می آید اما نمی رود.

نیشابور

یکی دیدم به رستنگاه یاغی 

به شرم رستن از این باغ باقی 

به خود گفتم دلیری کن بدران  

حجاب از چشم بیمار سراغی  

سراغش ده ز جان بخشی عطار  

ز گفتن های بیمار عراقی  

سراغش ده به خلوتهای خیام  

به بوی شبنم و صبح اقاقی  

به تقویم بلند مست خورشید  

به انگور و خم و دستار ساقی  

به افشاندن سرودن مهر دیدن  

به ایامی که می مانند باقی  

وحید راه تو تنهاست لیکن  

به همت می کند رخشان چراغی  

دریغا خوب من سیمرغ دربند  

نداند قدر تو هر سو چراغی  

 

نظرات 3 + ارسال نظر
سحر دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:59 ب.ظ http://iran.forum.st

سلام
اگه دوست داشتی بیا با هم بنویسیم
جای شما توی جمع ما خیلی خالیه.

صبح روز بعد چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:59 ب.ظ

سلام.

خوب بود. ممنون

غلامرضا دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:38 ب.ظ

سلام یار دبستانی

قشنگ بود. مست دیار و ولایتمون کردی باز مارو ، مست کوچه باغ های نشابور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد