من آن تیر خدنگم داغ بر دل
نشسته بر طلوع سرو حاصل
من آن تیر خدنگم حاصل زال
به مکر شیر حق در چشمه ی حال
من آن تیر خدنگم دشمن عام
به موطن می کنم صد جور زین نام
من آن تیر خدنگم زنده از سام
به نخوت مانده در آینده ی مام
من آن تیر خدنگم سبز بنیاد
به تغییر زمانه زرد چون کاد
من آن تیر خدنگم خصم هر شاد
به هر جا می روم چون رفت هر باد
من آن تیر خدنگم همچنان شاد
بماندم تا به امروز شرم از داد
من آن تیر خدنگم آغشته در رز
به ایران می کنم هر روز این جز
برادرها برادر ها چه حاصل
ز رفتن در میان امن عامل
پدرها ای پسرها عاقبت ها
چه شد احوال تو از زخم حدها
برادرها مام تن در مام موطن
بریزید و به حق خیزید زین تن
http://www.elyasalavi.blogfa.com/post-52.aspx
سلام
خوبین؟
شعر...
به نظر من سیاست نان را آجر میکند
در مورد ترکی هم باید بگم که :میتونی یاد بگیری به عنوان پر متکلم ترین زبان کشورت ...
همین