بعضی وقتها

بعضی وقتها که می آید اما نمی رود.

بعضی وقتها

بعضی وقتها که می آید اما نمی رود.

talk to me

خدایا بنده ات نگران است نگران تو

خدایا بنده ات نگران است نگران خودش

خدایا بنده ات نگران است نگران او

 

testing time or tasting time

خدایا بنده ات هم بازی شبانه اش را یافته ؛ قبطه می خورد به مورچه ها در اصرار

خدایا بنده ات شب پره شده در شب به نور مهتابی راضی گشته

خدایا بنده ات این روزها بنده های عجیب می بیند تازه کجایی ؟

خدایا بنده ات عجله دارد که بیشتر نداند

خدایا امشب کاغذ ندارم با خودکار بیگانه ام

خدایا بنده ات ناراحت است از خودش بیشتر می نویسد دلتنگ است

خدایا بنده ات دیگر دروغ نمی گوید تو هستی

خدایا بنده ات نمی داند چرا اینها را می نویسد

خدایا بنده ات تا ندارد می خواهد چون داشت خسته می شود نمی خواهد

خدایا درین عالم یک چیز هست که آن چیز فراموش کردنی نیست

خدایا بنده ات هنوز می خواهد نهج البلاغه بخواند نمی تواند

خدایا بنده ات هر روز درس پس می دهد درسی که می داده

خدایا بنده ات آزمایش را می شناسد اما

خدایا بنده ات نمی داند صبر بهتر است یا جبر

خدایا خیام است این روزها

جامی است که عقل آفرین می زندش        صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش 

 این کوزه گر دهر چنین جام لطیف             می سازد و باز بر زمین می زندش

خدایا کوزه اگر شکست تا تازه شود باید خاک شود وقتش نیست

خدایا کوزه شکسته دکور شده بمانم

خدایا او آمد و نماند بگذار بداند

خدایا بنده ات نمی داند تقدیر تعیین می کند یا تقصیر

خدایا تمام شد بنده ات آرام شد