بعضی وقتها

بعضی وقتها که می آید اما نمی رود.

بعضی وقتها

بعضی وقتها که می آید اما نمی رود.

sit down

یکی از دور می پرسد

فرود قاصدک در دامن آن انتهای راه

که می میرد در آن بی انتها هر روز این آه

تو دیدی یا شنیدی گاه بیگاه ؟  

 

یکی در دورتر می گفت

ندارد قاصدک آن دور ها راه   

 

یکی در دور می پوسد

یکی با عشق خود سوزد

کمندی سازد و سازد

ازین عشق چون درمانگاه

گاه 

 

یکی نزدیک نزدیک است

عدم در راه می داند

نشسته تا بپوسد گاه در آه   

 

یکی ترس قدم دارد

فرستد قاصدک در راه

ندارد قاصدک از خود نشان راه

به هر سو می دود چون توست این راه

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 13 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:54 ب.ظ

عشق بازی کار بازی نیست ای دل سر بباز
زانکه گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس

share with me your pride

... دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:15 ب.ظ

دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی نمی​گفتی
چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد می دانم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد