بعضی وقتها

بعضی وقتها که می آید اما نمی رود.

بعضی وقتها

بعضی وقتها که می آید اما نمی رود.

خلصنا من النار یا رب

مرا آتش بزن در آتشم کن  

مرا خامی ندارد سود چون  

مرا بشکن دوباره باز بشکن  

ازین بنیاد بی بنیاد برکن  

ز من جامه بگیر و خالصم کن  

ازین تن ها و ماتم ها رها کن  

مرا از غفلت روزم بگردان  

به روزه آسمان از نفس ٬ گردان  

ز من دیده بگیر و دید بخشای  

به آوایی طلوعی بیش بگشای  

شکم از نان بگیر و جاودان کن  

دلی فارغ ز نان در جان روان کن  

دری می کوفت این بنده به اصرار 

نشانش ده دری دیگر به تکرار 

وحیدت مانده تنها ٬شوق ٬بسیار 

خدایی کن که این در توست بسیار

آرزو

آرزو می کنم تو زندگیت

خدا باشه که اگه باشه همه چیز داشتنیه و اگه نه همه چیز فقط دوست داشتنیه

عزت نفس داشته باشی اون موقع که غرورت غروب دلتنگیه

مغرور باشی اون موقع که فهمیدی وقت بیشتری از خدا می گیری

سرفراز باشی اون موقع که صدای اذان میاد

دلتنگ بشی واسه مداد تراشیدن واسه کلاغهای هفتی واسه اولین تجربه ی کاغذیه آزادی

آزاد باشی وقتی علاقت دیوار خدمته

بینا باشی وقتی برکت قسمت سفرته

عشق آویزه ی دلت باشه خمت کنه خاضع باشی