بعضی وقتها

بعضی وقتها که می آید اما نمی رود.

بعضی وقتها

بعضی وقتها که می آید اما نمی رود.

trip

کجایی مرغ دیوانه غروبی ساحلی پر کرد

نهانی ها نپوشاند و دل خونین نمایان کرد

ساحل فرح آباد ساری

اگر آن روی مهرویم بداند راز مهرویی

به ناکس ها نتازاند سمند طاق ابرو را

اگر طاقت به جان ماند وگر دل را امان باشد

بگوید نازک اشکم سریر آه مهرو را

 روستای ماسوله

 

خدایا بنده ات از تب و تاب گناه افتاده شکسته

خدایا بنده ات از این می گذرد به آن نمی رسد . در آمدنیست شدنی

خدایا بنده ات نمی ماند که به او برسد بالهایش را خریده به قیمت جانش

خدایا بنده ات چاپلوس خود شده می ستاید خود را از همه

سرعین اردبیل

نظرات 3 + ارسال نظر
... چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:08 ب.ظ

چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا!
ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا!

صبح روز بعد شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:04 ب.ظ

سلام.

اگر طاقت به جان ماند وگر دل را امان باشد

بگوید نازک اشکم سریر آه مهرو را



اینو خوب اومدی.

... سه‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 03:19 ب.ظ

خدایا بنده ات نیازمند ثبت ثانیه ها شده!
خدایا بنده ات بنده ات دوست دارد تاریخ را زمان را لحظه را..
خدایا از امروز می نویسمت.
خدایا مگر اخوان ثالث عاشق نبود؟!
خدایا چه کردی با بنده ات که تاب به زمان مقروض است؟!
خدایا مگر تاوان گناه توبه را کفایت نمی کند؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد