خدایا بنده ات جسم اش را گرو گذاشته تا روحش پرواز کند
خدایا بنده ات بازی می کند اما تو با او صحبت نمی کنی
خدایا بنده ات نمی داند آنچه می نویسد برای من است برای توست یا برای ماست
خدایا بند از پای شما همان گشاید که بستست بهانست بگو بداند
خدایا بنده ات شب را می گذراند در روز ، روز را میگذراند در شب
خدایا بنده ات روز و شب را گم کرده ساعتش را طاقتش را
خدایا بنده ات محتاج است به این آشفتگی
جالبه؟!!
محتاج است به آشفتگی؟!!
گاه دنبال آرامشیم و گاه از آن می گریزم!!
عجبا خدایا بنده ات را به آنچه می خواهد دچار کن.