خدایا بنده ات بازی را باخته چند هیچ به نفع تو .
خدایا اینجا باد پاییزی می آید بوی پیراهان یوسف می دهد
خدایا اینجا اینجاست پر از تو خالی از او
خدایا بنده ات تنگ است چون نمی داند چه رنگ است
خدایا چه کسی سنگ مرا می فهمد بت رنگین مرا چه کسی می شکند
خدایا فردوسی است این روزها
بسی رنج بردم درین سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
خدایا بنده ات دنیای مجازی را دوست دارد مجازا می سازد خوبی ها را او را خود را
خدایا حرفی است مجالی نیست اما تو به آنچه ما بیناییم دانایی
تو ندانی همه چیز که کنی وعظ رسا
زخمه ی قسمت بخت است پر از های و صلا...
دلمان تنگ است تنگ روزگاران پر از هیبت ما
تنگ روز و سال و هفته و ماه.....................
سلام.
((چه کسی سنگ مرا می فهمد)) ؟؟؟؟؟
وز منزل شک تا به یقین یک نفس است وز عالم کفر تا به دین یک نفس است این یک نفس عمر را عزیز می دار
چون حاصل عمر ما همین یک نفس است