خدایا امیدوار کننده بود
خدایا َ هر کس به در خانه حسن آمد نانش دهید و از ایمانش مپرسید که هر کس که نزد خدا به جان ارزد نزد حسن به نان ارزد َ
خدایا َ من تو را مشغول می کردم دلا یاد آن افسانه کردی عاقبت َ
خدایا َ دیده را باید که بی پروا نمود از چه میترسی دل دیوانه پود َ
خدایا َ هزاران نکته می خواهد به غیر از حسن زیبایی که دل را در طلب بینی و جان را در نهان خوانی َ
خدایا َ تلولو ای بهانه ای به بخت ما روانه ای عزیز جان کجا روی به جان ما تو خواجه ای َ
خدایا َ به دعای صبحگاهان خبر نسیم گفتم که دعای مستمندی به در کریم گفتم َ
خدایا َ چه شود که روزگاری نفسی ز خود بگویم در این خجل سرا را ز دعا به خود گشویم
چه شود که روزگاری من خاطی خطاکار غم دل دگر نپوشم غم دل به او بگویم َ
خدایا بنده ات تو را گزیده تا گزین کنی برای او
خدایا َ گزین کن هر چه می خواهی و بستان چو ما را از همه عالم گزیدی َ
خدایا َ زمین بام خاک تو تلولو نشاط تو بروز کن بهانه را بهانه کن بیا بیا َ
خدایا َ چه کسی می خواهد که به تنهایی خود رنج دوران ببرد َ
خدایا َ چه کسی می داند دل درین تنگ بزرگ می گیرد َ
خدایا َ چه کسی می داند چه کسی می داند َ
خدایا َ از جمله رفتگان این راه دراز باز آمده ای کو که به ما گوید راز
هان بر سر این دو راهه از روی نیاز چیزی نگذارید که نمی آیید باز َ
خدایا بنده ات نمی داند بگوید یا بازی را ببازد .
گفته و نا گفته ای بس نکته ها کاینجاست...
hi sir how are you?i read your your written which were very very nice idont know that you wrote them yourself or you copy them?any way ireally enjoy
خدایا َ چه شود که روزگاری نفسی ز خود بگویم در این خجل سرا را ز دعا به خود گشویم
چه شود که روزگاری من خاطی خطاکار غم دل دگر نپوشم غم دل به او بگویم َ
thanks for overwritting